جوراب
جوراب
« جوراب بافی » از صنایع دستی سنتی است که بیشتر در مناطق روستایی و عشایری ایران که زمستان هایی سرد و طولانی دارند رواج دارد. در این مناطق بیشتر به بافت جوراب پشمی با پنچ میل بافتنی در نقوش زیبا و رنگ هایی شاد می پردازند.
جوراب های پشمی از دیرباز تا کنون در مناطقی چون آذربایجان ، خراسان ، همدان و مازندران و ... در طرح ها و نقوش بسیار زیبایی بافته می شود.
جوراب چکمه ای یا ساق بلند ، قرن 19 میلادی ، ایران
آلاشت که یکی از شهرهای مازندران است یکی از مراکز مهم بافته های بومی به ویژه « جوراب بافی » می باشد. بافت جوراب های پشمین از قدیمی ترین دستبافته ها و هنرهای سنتی این منطقه است. در این منطقه جوراب های رنگارنگ و متنوعی بافته می شود که برای نمونه می توان به « جوراب های چکمه ای یا ساق بلند » این منطقه اشاره کرد که بیشتر مردان از آن استفاده می کنند. جوراب دیگری که در اصطلاح محلی به آن « کفشک » می گویند ، جورابی ساق کوتاه است و مورد استفاده بانوان قرار می گیرد.
جوراب چکمه ای یا ساق بلند ، موزه هنر ایندیاناپولیس
در بافت جوراب از پنج میله بافتنی که طول هر یک حداکثر پانزده سانتی متر است استفاده می شود ؛ برای بافت جورابی یکدست و بدون درز ، به تناسب قسمت های مختلف جوراب ، دو تا پنج میله برای بافت به کار می برند.
در گذشته جوراب ها صرفا با پشم بافته می شد ، امروزه این جوراب ها با کاموا نیز بافته می شود. کاموا ها تنوع رنگی فراوانی دارند و هنرمند می تواند از رنگ های بیشتری در بافت خود استفاده کند.
اولین رنگ مصرفی برای زمینه کار ، همان رنگ طبیعی پشم حیوانات و بیشتر در رنگ های سفید و شیری و به ندرت سیاه و قهوه ای است. رنگ اساسی و مهم در دستباف های این منطقه ، رنگ های سیاه و قرمز است.
در جوراب آلاشت نقش مایه های متفاوتی در زمینه های نقوش حیوانی ، گیاهی ، طبیعی به چشم می خورد که هر کدام از طرح ها اسم هایی محلی دارند مانند نقوش حیوانی مانند غازگَلی، کوتری ، مهر خفته ، پاپلی و بلبلک ؛ نقوش گیاهی با طرح هایی چون طرح های برگ دار ، دار به داری ، گل و سایمه گل ؛ نقوش طبیعی مانند راسرا ، چکنه و ولوله
در اینجا به بررسی چند نمونه از این نقوش زیبا می پردازیم ؛
نقش « غازگلی » از نقوش پر کاربرد در جوراب های این منطقه است. غازگلی به معنای گردن غاز است و دلیل نام گذاری این نقش شباهت ظاهری آن با بدن و گردن غاز است. از پیوستگی دو عنصر خط ، با حرکت S مانند و لوزی های توخالی ایجاد می شود که داخل آن را با رنگی متضاد ( بیشتر رنگ های گرم ) می بافند. این نقش در قسمت حاشیه معمولا به شکل U دور نقش مرکزی که نقش کوتری است می پیچد.
نقش « کوتری » ، نقش مایه درخت مرغی است که در این منطقه کوتری خوانده می شود. در نقوش هندسی نگاره های مرغ درختی بفته شده که در اطراف آن نقوشی حاشیه ای به طور متناوب در سراسر ارتفاع درخت چرخیده است. به این نقوش در زبان مازندرانی مهر خفته می گویند که معنای مار خوابیده می باشد.
نقوش « پاپلی » و « بُلبُلک » هر دو معنی پروانه هستند. پروانه نماد بی مرگی و تولد دوباره است ؛ نمادی برای روح و زن بودن است. اعتقاد به این که روح به شکل پروانه به این دنیا باز می گردد از دیرباز در میان مردم مازندران وجود داشته و بنا بر این اعتقاد ، نقش پروانه بر جوراب می تواند نشانه ای از باور و علاقه به بازگشت روح عزیزان از دست رفتشان باشد.
دار یعنی درخت و نقش « دار به داری » یعنی نقش درخت به درخت. این نقش شاید نشان دهنده باغی پر از درخت است که ردیف های درخت پشت سر هم در آن چیده شده و هنرمند معمولا دو رنگ را در ابتدای کار انتخاب کرده و تمام نقش را با همان رنگ ها می بافد. در نقش برگ دار ، نقش برگ با رنگی سیاه و سفید بافته می شود. این نقش مایه یک محور میانی دارد و تکراری از خطوط مورب به صورت قرینه در حاشیه می باشد.
نقش « سایمه گل » در جوراب های آلاشتی بسیار به چشم می خورد. سایم نام گلی صحرایی در منطقه آلاشت است. این نقش ، خلاصه ای از نقش گل با اغراقی ویژه در قسمت گلبرگ هاست. آن را تک رنگ بافته و فضای خالی آن را به رنگ زمینه در می آورند.
نقش زیبای دیگر « وَلوِله » یا آروس زلف ( زلف عروس ) است که در برخی از بافته های مازندران مانند فرش کلاردشت و حتی بر روی سنگ قبر ها این نقش با نام « ولزلفک » به کار رفته است. ولزافک در زبان محلی به نام زلف پیچیده و پر پیچ و تاب است. این نقش شباهت به گیسوان بافته شده دارد و شاید به همین علت اینگونه نام گذاری گشته است.
جوراب چکمه ای یا ساق بلند
تحقیق و گردآوری:
گروه کارشناسی ایران آنتیک
www.iranantiq.com
منابع
- دایره المعارف هنر های صنایع دستی و حرف مربوط به آن / سید ابوالقاسم سید صدر / انتشارات سیمای دانش / چاپ دوم / سال 1388
- بررسی نقش مایه های تزئینی در جوراب بافی منطقه آلاشت مازندران / مطالعات هنر اسلامی / مهناز شایسته فر ، معینه السادات حجازی / سال 1391 / شماره 16