هنر انتزاعی
هنر انتزاعی (Abstract Art)
هنر انتزاعی یا آبسترکت آرت اصطلاحی است که در مفهومی عامیانه به هنری اطلاق می شود که هیچ شی واقعی را بازنمایی نکند و شیوه ای افراطی از هنر سده بیستم در برابر سنت طبیعت گرایی می باشد. پیش از این جنبش هنری ، مرجع تصاویر مبنتی بر عینیت واقعی و بر مبنای تقلید از طبیعت بود. هنر انتزاعی اشاره به هنری غیر دیداری به ویژه در نوع ویژگی های هنر اروپایی دارد.
این جنبش هنری در حدود 1910 م. آغاز گردید. اما آغاز تجرید در هنر به قبل از قرن نوزدهم به ویژه در آثار هنرمندان انگلیسی از جمله ترنر باز می گردد. منظره های وی (در حدود 1840 م.) از ویژگی غیر دیداری برخوردار بوده و رنگ آمیزی آن ها عاری از مراجع دنیای خارجی رسم شده بود.
در 1910 م. در مونیخ «واسیلی کاندینسکی» هنرمند نقاش متولد روسیه ، آثار تجریدی و انتزاعی را نقاشی می نمود. از وی به عنوان اولین پیشرو و خالق تصاویر غیر باز نمایانگر یاد می شود. کتاب روحانیت در هنر او رساله فرضیات وی مبتنی بر شکل و رنگ در هنر به صورت انتزاعی است.
منحنی مسلط ، واسیلی کاندینسکی ، 1936 میلادی ، هنر انتزاعی
اثری از واسیلی کاندینسکی ، هنر انتزاعی
از سال 1910 م. به بعد بسیاری از هنرمندان با گرایشات مختلف هنری به سمت هنر انتزاعی تمایل پیدا کردند. کوپکا نقاش اهل چک و دیگر نقاشان به تدریج از سال 1913 به بعد از کوبیسم به سمت هنر انتزاعی غیر بازنمایانگر روی آوردند. هم زمان مالویچ سبک سوپره ماتیسم را ابداع کرد که نوعی هنر انتزاعی بود. در سال 1917 نیز گروه داستیل در هلند شکل گرفت و پیت موندریان سبک خاصی از هنر انتزاعی را پدید آورد. از دهه 1930 م. به بعد نیز شکل ها و سبک های متعددی از هنر انتزاعی شکل دهنده جریان هنری سده بیستم شدند.
به طور کلی هنر انتزاعی دو گرایش متمایز و تا حدی متغایر را در بر می گیرد :
- انتزاع گرایی نوع اول
تبدیل ظواهر طبیعی به صور ساده شده و هندسی ، آن گونه که در آثار موندریان ، ال لیسیتسکی و هنرمندان ساختارگرا دیده می شود. این شیوه ممکن است خود به دو روش باشد : در روش نخست با حذف جنبه های خاص ، صور اساسی و عام چیزها مجسم می شوند. در روش دوم با زبده گزینی از ظواهر چیزها و صحنه های طبیعی ، ساختمانی از شکل ها و رنگ ها پدید می آید که چون موسیقی و معماری ، جاذبه زیبایی شناختی مستقل دارند.
اثری از ال لیسیتسکی
- انتزاع گرایی نوع دوم
بیانی احساسی تر و وابسته به ادراک حسی و درونی که در کارهای کاندینسکی ، کوپکا و همچنین در آثار آمریکایی ها از جمله هارتلی وجود دارد.
این گرایش که معرف آثار هنری عاری از هرگونه شباهت و بدون موضوع مشخص است ، زبده گزینی از صور طبیعی را دنبال نمی کند. گرچه چنین آثاری را نیز انتزاعی و گاه انتزاعی ناب می نامند. به راستی در آن ها نه انتزاع ، که نوعی ساختن مطرح است. این آثار را با دو عنوان نه چندان روشن دسته بندی می کنند : رمانتیک و اندام وار (کاندینسکی ، آرپ ، هپورث) کلاسیک و هندسی (مالویچ ، موندریان ، گابو) مرز مشخصی میان این دو دسته وجود ندارد چنانچه سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی را به ناچار باید در یک دسته سوم قرار داد.
اثری از مارسدن هارتلی ، 15- 1914 میلادی ، موزه هنر های مدرن نیویورک