فانتاستیک رئالیسم
فانتاستیک رئالیسم (Fantastic Realism) : واقع گرایی وهمی
این مکتب نقاشی در حدود سال 1945 در وین شکل گرفت و به عنوان نقاشی نمونه وار پس از جنگ در اتریش مورد توجه قرار گرفت. فانتاستیک رئالیسم مکتبی برگرفته از واقعیت ها در لباس و فضایی سحر انگیز است و در واقع پس از جنگ جهانی دوم در اثر خستگی و فرسودگی روح بنیان نهاده شد.
سوررئالیسم چنان در شکل گیری فانتاستیک رئالیسم تاثیر فراوانی داشته که تا مدت ها گمان می رفت این مکتب همان سوررئالیسم است. درک و باور داشتنِ نقش ضمیر ناخودآگاه ، یکی از عوامل مهم و اساسی در به وجود آمدن نقاشی های فانتاستیک رئالیسم بود.
فانتاستیک رئالیسم ، سیر در عالم باطن و تفحص در نفسانیات آدمی را مطرح می نماید و در این راه به کشف عوامل و روابط ضمیر خودآگاه در سطح پیش آگاه می پردازد. این سبک هنری ، دنیای خودآگاه را بطور مطلق ترک نمی کند ، بلکه به اصل رابطه تصاویر منطقی و غیر منطقی متبادر شده در ذهن اشاره دارد.
هنرمندان پیشروی این مکتب ، رودلف هاوسنر ، ولفگانگ هوتر ، آنتون لِمِندن ، اریک بروئر و ارنست فوکس بودند. ایشان واقع گرایی دقیق را با دنیای تخیلی رویایی افسانه های پریان در هم آمیختند.
رودلف هاوسنر در آثارش انسان را در رابطه با هستی و ظواهر دفرمه شده به استحاله وا می دارد و در اعماق ضمیر پیش آگاه به جسنجوی قلمرو وافعیت های نامحدود و سحرانگیز می پردازد. او به بیماران روانی و حالت دیوانگان توجه می ورزد و آثار ارزشمندی را در این رابطه پدید می آورد. به همین سبب او را هنرمندی روانشناس می شناختند.
آدم 1 ، رودلف هاوسنر ، 1972 م. ، تمپرا ، آکریلیک و رزین و رنگ روغن روی کاغذ و ورق نئوپان ، 65 × 67 سانتیمتر
ارنست فوکس را که هنرمندی افسانه سرا می شناسند با الهام از افسانه های تاریخی ، مذهبی و عرفانی ، در قلمرو خیال به گردش می پردازد و دنیای اساطیری ، اشباح ، باورهای مذهبی و جهان جنگ زده را با توهمات به تصویر می کشد.
ولفگانگ هوتر در بالاترین سطح ضمیر پنهان ، رابطه ای شگفت انگیز بین عناصر رویا گونه و واقعیت طبیعت ایجاد می کند. او با استفاده از دنیای شگفت انگیز گیاهان و رنگ های هیجان انگیز ، دنیای خلسه آوری را به نمایش می گذارد و ما را با جهانی حیرت انگیز آشنا میسازد ؛ به همین سبب او با عنوان باغبان گل های خیال معروف می گردد.
اثری از ولفگانگ هوتر در سبک فانتاستیک رئالیسم
آنتون لِمِدن در آثار خود به گل ها و گیاهان اجازه پرواز می دهد. انسان را با خطوط مواج و رقصنده به تصویر می کشد و به وقایع از یاد رفته بشر که عمق فلسفی و عرفانی دارند اشاره می کند. در آثار او مناظر کوهستانی که تداعی گر خلوت و سکوت است بسیار به چشم می خورد. لمدن را وقایع نگار تپه های علفی می خواندند.
اریک براور در آثار خود زمین و آسمان را بهم پیوند می دهد و اشیا را با اجسام نورانی مبدل می سازد. به همین سبب او را تشریح کننده سفینه های غیر واقعی ، آسمانی و دریایی می پندارند.
اثری از اریک براور در سبک فانتاستیک رئالیسم
از دیگر هنرمندان این سبک هنری هانس بلمر (که شروع فعالیت هنری اش را در سال 1936م. با یک عروسک از هم گسیخته بود) ، واندرلیچ بودند که با موضوعات جنسی گمراه کننده کار می کردند. اشرودر ، سونسترن ، اسوان برگ نقاشی های از حیوان – انسان کار می کردند که این دو رگه های انسانی عجیب در هنر تا هنگامی که مورد استقبال هنرمندان زن قرار گرفته بود به کار می رفت. «زورن» با کششی عصبی و غیر قابل تحمل در طراحی هایش خود را نمایان می ساخت. «اولز» و «ساترلند» دیدگاهی متفاوت داشته و به خلق خواب های خود و مناظر تقریبا نیمه انتزاعی علاقمند بودند. آثار «تواین» به ویژه در تکه چسبانی هایش گرایش به سوررئالیسم داشت. «وروبروسکی» متخصص ایجاد بناهای یادگار «مناظر جنگی» بود.
فانتاستیک رئالیسم به عنوان یک مدرسه هنری و به طور مشخص در مدرسه وین فعال بود تا گروه دیگری در سال 1950 م. بدان پیوست.