منریسم
مَنِریسم (Mannerism) : شیوه گرایی
اصطلاحی است که از سده هفدهم میلادی در هنر و ادبیات رایج شد و به تدریج معانی مختلف و مغشوشی به خود گرفت. در معنای عام ، به کاربست تصنعی ، افراطی و تظاهر آمیز شگردهای هر سبک هنری اشاره دارد. ولی دلالت خاص آن به نقاشی ، پیکره سازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج رنسانس و باروک محدود می شود. همچنین این اصطلاح را برای توصیف برخی گرایشات مهم هنر اروپایی پس از مرگ رافائل تا پایان سده شانزدهم به کار می برند. در این گرایش ها نوع فاصله گیری از کلاسی سیسم رنسانس مشهود است و بازتاب رویدادهایی چون اصلاح دینی و جنگ های مذهبی شمال در می توان در آن تشخیص داد.
امروزه اصطلاح منریسم عمدتا به هنر ایتالیا در دوره بین رنسانس متعالی و باروک (از حدود 1520 تا حدود 1600 میلادی) اطلاق می شود.
در واقع جورجو وازاری (مورخ ، نقاش و معمار ایتالیایی) بود که این اصطلاح را رایج کرد ؛ زیرا به کرات در نوشته هایش از واژه «maneria» به معنی سبک پردازی یا شیوه گرایی برای تحسین و تعریف کیفیات وقار ، متانت، سهولت و پیچیدگی استفاده کرده است.
اصطلاح عام و غیر تخصصی Mannered به معنای پر اطوار و شیوه گرا در زبان انگلیسی است که به هیچ سبک و دوره خاصی اشاره ندارد ولی بیانگر ابداعات اغراق آمیز یا خودنمایانه شگردهای تصنعی هر سبکی است. در فرهنگ انگلیسی آکسفورد واژه منریسم به عنوان «تمایل افراطی یا بیماری گونه به یک حالت خاص » تعریف شده است.
سبکی به شدت انضباطی ، با نوعی بی بند و باری تعمدی ، باوقار و دلنشین ، هرزه نگار و در عین حال مملو از سودای مذهبی ، ملهم از دنیای دیگر باستان است. می توان اصطلاح منریسم را با یک اشاره تلویحی ، سبکی با وقار ، پالوده ، تصنعی ، خودآگاه و درباری نام برد.
معماری منریسم
معماری منریسم به سبب روی گرداندن از قواعد کلاسیکی تعادل ، نظم و هماهنگی با معماری رنسانس متفاوت است. همچنین به دلیل این که تمامی عناصر را در الگوهایی یکدست و پویا ادغام نمی کرد با معماری باروک نیز متمایز بود. طرح میکل آنژ برای دهلیز کتابخانه لُرنتسو در فلورانس را می توان پیش درآمدی برای معماری منریست دانست اما آثار جولیو رومانو نمونه های شاخصی از این سبک معماری بودند. در واقع او با بنا کردن پالاتسو دل ته ، الگویی برای معماران سده شانزدهم میلادی پدید آورد که نه فقط در ایتالیا بلکه در انگلستان و فرانسه نیز مورد قبول واقع شد.
نقاشی دیواری میکل آنژ برای دهلیز کتابخانه لُرنتسو در فلورانس
نقاشی منریسم
نقاشی منریسم از آثار متاخر میکل آنژ سرچشمه گرفت. بسیاری از هنرمندان نسل بعد از او در ترکیب بندی نا استوار ، کژ نمایی های بیانگر و حالت های عاطفی پیکره های دیوار نگاره داوری واپسین ، سرمشقی برای تفسیری جدید و شخصی از اصول طبیعت گرایی یافتند. اینان به جای آن که پژوهش های پیشین در عرصه طبیعت و ظاهر طبیعی امور را دنبال کنند با تکیه بر اندیشه نو افلاطونی به جستجوی صور مثالی پرداختند. ایشان صور طبیعی را تحریف کرده و به تصنع روی آوردند. از شگردهای خاص ایشان درازنمایی پیکره ها ، حرکت های پر پیچ و تاب ، اختلاف تناسب ها و مقیاس ها و رنگ های ناملایم ، شلوغی و عدم تقارن ترکیب بندی ، یکسره با منطق زیبایی شناسی رنسانس در تعارض بودند. به همین سبب نیز هنرمندان سده هفدهم بر دستاورد منریست ها را حقیر دانسته و آن را مردود شمردند.
«شیوه گرایان» به جای رجوع به طبیعت و ادامه جستجو در پدیده های طبیعی به هنر روی آوردند و استادان هنر رنسانس پیشرفته بخصوص میكل آنژ و پیكرتراشان رومی را سرمشق خود قرار دادند. آن ها اعلام كردند كه هنرمند حق دارد قواعد را مطابق میل خود تفسیر كند و هنرمند می تواند به شكل ها جنبه آرمانی تری بدهد. شیوه گرایان بویژه به ترسیم پیكره آدمی توجه كردند و به جای تعادل به دنبال ناپایداری بودند. پس بتدریج هنر متعادل رنسانس پیشرفته جایش را به بی قراری ، كژی و اغراق سپرد.
تینتورِتّو و ال گرکو از نمایندگان برجسته منریسم به شمار می آیند ولی بارزترین نمود این سبک را در آثار هنرمندانی چون «پارمیجانینو» و «فیورنتینو» و «پونتورمو» می توان مشاهده کرد. از دیگر نقاشان و مجسمه سازان وابسته به این جنبش می توان از وازاری ، برونتسینو ، چلینی ، بلونیا ، ولترا ، برادران تسوکاری نام برد.
معروف ترین اثر پارمیجانینو «مریم گردن بلند» نامیده می شود كه درآن متأثر از هنر رافائل بوده است. منتهی در اثر مزبور پیكره ها با كشیدگی و صافی عاج مانند خود، گویی در حالت رخوت زده و مظهری آرمانی از زیبایی هستند كه همچون هنر بیزانس از طبیعت به دورند. ظاهرا این اثر كمالی غیر زمینی را می نمایاند و ظرافت سرد آن بر بیننده اثر می گذارد.
تینتورتو نیز از دیگر پیشوایان شیوه گرایی در ونیز است. یكی از آخرین آثار وی «شام واپسین» نام دارد كه می توان آن را در نقطه مقابل «شام واپسین» داوینچی قرار داد. در این اثر نیز مانند اثر داوینچی حضرت مسیح در مركز تابلو قرار دارد با این تفاوت که پیكره مسیح در مركز بسیار كوچک بوده و بیننده وی را به واسطه هاله اطراف سرش تشخیص می دهد. میزغذاخوری نیز با زاویه ای عمود بر سطح تصویر و با حالت سه بعد نمایی شدیدی به تصویر در آمده است. تینتورتو با پركردن صحنه از وجود خدمتكارها و ظروف غذا ، نوشیدنی ها و جانوران اهلی ، جنب و جوش زندگی روزانه را نشان می دهد. اما از طرفی دود چراغ ها تبدیل به توده هایی از فرشتگان شده كه از هر طرف به جانب مسیح روی آورده اند . همین تضاد زندگی روزمره با صحنه ای ماوراءالطبیعی ، نوعی تضاد عاطفی به وجود می آورد و شاید اشاره ای به آیین عشاء ربانی باشد.
شام واپسین ، اثر تینتورتو ، سبک منریسم
شام واپسین ، اثر لئوناردو داوینچی
اما بزرگ ترین نقاش شیوه گری ، ال گركو است. «تدفین كنت اورگاس» از مشهورترین آثار وی است. در این اثر می بینیم که در بالای جسد كنت ، روح وی توسط فرشته ای به سوی آسمان حمل می شود. بخش بالای كار كه بخش ملكوت است جدای از بخش زمینی می باشد. در بخش بالا، همه اشكال به سوی هیكل دور افتاده مسیح در حركتند . در اینجا حتی بیش از هنر تینتورتو ، جنبه های مختلف شیوه گری با هم تلفیق شده و به صورت عوالمی رویایی با حالتی خلسه وار درآمده اند.
تدفین كنت اورگاس ، اثر ال گرکو