رئالیسم
رئالیسم (realism) : واقع گرایی
واژه realism از لغت «real» گرفته شده که آن نیز از واژه لاتین «res» به معنای «شیء» مشتق شده است. رئالیسم معانی اصطلاحی گوناگونی دارد. به عنوان مثال معنای آن در هنر و ادبیات با معنای آن در حقوق و سیاست متفاوت است. رئالیسم در هنر به معنای انعکاس واقعیت بیرونی در تصویر و نمایشی هنری است ؛ خواه این واقعیت زشت باشد یا زیبا ! اما رئالیسم در سیاست به معنای ارزیابی واقعیت در انجام عمل سیاسی با استفاده از امکانات موجود است.
در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی ، جریان هنری در فرانسه در مسیری قرار گرفت که رئالیسم نامیده شد. رئالیسم شیوه ای است که در پی ذهنیت گرایی فردی و خیال پردازی های رومانتیست ها بوجود آمد. در این دوران ، هنر عرصه ای برای ابراز عقاید اجتماعی یافت. از ویژگی های دیگر این سبک مخالفت با موضوعات قراردادی تاریخ گرایانه ، اسطوره ای و مذهبی و به جای آن پرداختن به مفاهیم غیر آرمانی و اسطوره زدایی شده زندگی مدرن بود.
گوستاو کوربه ، فرانسوا میله ، انوره دومیه از پایه گذاران اصلی رئالیسم در نقاشی بودند. اما پیشرو این جریان هنری «کوربه» بود که از ابتدا با وارد کردن شخصیت های عادی و عامی در تابلوهایش و پرداختن به مردمی که همزمان با او زندگی می کردند با همان آرایش ها و لباس ها ، عقیده خود را نسبت به هنر نقاشی و کار هنرمند نقاش ابراز کرده و به معرفی ماهیت تازه ای از انسان و بیان مسایل جاری جامعه اش می پردازد و به این طریق بر علیه آنچه زشت و ناپسند است عصیان می کند. شیوه کوربه کم کم جای خود را در عرصه هنر فرانسه باز می کند. نقاشی های کوربه به اعتقاد هنرمندان هم عصرش خام ، بی ارزش و عوامانه می نمود. مردم عادی نیز نظرات مخالفی نسبت به آثار وی داشتند زیرا کوربه چیزهای غیر عینی را مردود می دانست و در نقاشی خیال پردازی نمی کرد. او در این باره گفته بود : « هدفم این است که بتوانم رسوم ، اندیشه ها و ظواهر را آنچنان که می بینم شبیه سازی کنم.» و یا در جایی دیگر اینگونه نظر داده است که : « من همچنین معتقدم که نقاشی یک هنر ماهیتا عینی است و می تواند شامل شبیه سازی از اشیای واقعی و موجود شود... شی انتزاعی ناموجود یا نامریی به قلمرو نقاشی تعلق ندارد.» و نیز گفته بود «فرشته را به من نشان بدهید تا برایتان تابلویی از پیکرش بکشم..»
سنگ شکنان ، گوستاو کوربه ، 163 ×235 سانتیمتر ، 1849 م. ، محل نگهداری : نگارخانه دولتی درسدن (این تابلو در جنگ جهانی دوم ناپدید شد.)
تابلوی «سنگ شکنان» رسمی ترین بیانیه رئالیسم او به شمار می رود. او در این اثر دو مرد زحمت کش را به تصویر می کشد که یکی پیر و دیگری جوان است. این تابلوی او به علت پیش پا افتادگی موضوعش ، اعتراضات خشونت آمیزی را به دنبال آورد.
در سال 1855 م. کوربه در نمایشگاه بین المللی پاریس شرکت کرد اما یکی از هیئت های داوران دو اثر او به نام های «تدفین در ارنان» و «کارگاه نقاش» را رد می کند. بدین ترتیب کوربه نگارخانه مخصوصی در بیرون از نمایشگاه تشکیل داد و آن را غرفه رئالیسم نامید. کوربه در تابلوی «تدفین در ارنان» مراسم تشییع یک جنازه را در منظره ای بی روح به تصویر می کشد که مردمی ناشناس در آن حضور یافته اند. انسان هایی را به تصویر می کشد که همزمان با خود او زندگی می کردند ؛ اشخاصی چون شهردار ، معاون کشیش ، پلیس ، حمل کننده صلیب ، وکیل ، مارله دلال ، دوستان و پدرش ، شاگردان و خادم کلیسا ، دو سرباز کارآزموده و قدیمی انقلاب سال 1793 م . که ملبس به لباس آن دوران می باشد. سگ ، جسد و حاملین آن ، نظافتچی های کلیسا ، خواهرش ، دو آوازه خوان کلیسا و زنان دیگر.در واقع او در این تابلوارزش های کلاسیک ، رمانتیسم و هنر برای هنر را بهم می ریزد.
مراسم تدفین در اورنان ، گوستاو کوربه ، 300 × 660 سانتیمتر ، 1849 م. ، محل نگهداری : موزه لوور پاریس
او در تابلوی کارگاه نقاشی با طول و عرض 3.5×6 متر ، سی نفر را در اندازه طبیعی تابلو نقاشی می کند. این اشخاص در واقع کسانی هستند که به او در کار نقاشی اش یاری رساندند. در سمت چپ کوربه که در وسط کارگاه در حال نقاشی است ، آدم های پیر و فقیر و در سمت راست اوهنرمندان رئالیستی چون بودار ، برویا ، بوشن ، شان فلوری ، پرومایه ، برودون ، بالزاک و چند هنرمند دیگر به تصویر درامده اند.
اُنوره دومیه که به سبب تیزبینی ، حساسیت انسانی و و صراحت در ترسیم زندگی اجتماعی از برجسته ترین هنرمندان این سبک به شمار می آمد در آثار خود حکومتیان را به سخره گرفته و بی عدالتی ها و سرگرمی های مذموم آن ها را به تصویر می کشد. مردم بی خانه و کاشانه در روزگار صنعتی قرن نوزدهم بسیار مورد توجه او بودند و او ایشان را بار ها و بارها موضوع آثار خود قرار داده است.
او در تابلوی قیام با سبکی خام و زمخت و پرداخت نشده اما نیرومندش ، تهییج گری را به نشان می دهد که توده های مردم را دعوت به اجتماع می کند. با آن که این تابلو اثری رئالیستی به شیوه عکاسانه نیست اما موضوع آن از زندگی مردم آن روزگار در یک شهر بزرگ برگرفته شده است.
قیام ، انوره دومیه ، رنگ روغن روی بوم ، 85 × 110 سانتیمتر ، 1860 م. ، محل نگهداری : مجموعه فیلیپس ، واشنگتن ، بخش کلمبیا
واگن درجه سوم ، انوره دومیه ، رنگ روغن روی بوم ، 65 ×90 سانتیمتر ، 1862 م. ، موزه هنری متروپولیتن نیویورک ، سبک : رئالیسم
تابلوی «واگن درجه سوم» دومیه ، واگنی عاری از لطفی را نشان می دهد مه مسافرانش فقرایی هستند که فقط از عهده خرید بلیت درجه سوم بر می آیند.
فرانسوا میله نیز در ستایش کار جسمانی ، روستاییان را قهرمانان حماسی تابلوهای خویش می نمایاند. او با به تصویر کشیدن کارگران و زحمت کشان یعنی اشخاصی که در زندگی اجتماعی و سیاسی جایی نداشتند ، حادثه ای نوین را در هنر نقاشی خلق کرد. او توانست با بهره گیری مستقیم از طبیعت ، کلاسیسیم را با رئالیسم وفق دهد.
رئالیسم در ایتالیا توسط کاراتچی[1] ، کاراواجیو[2] و پیروان آن ها ؛ در اسپانیا توسط ریبالتا[3] ، ریبرا[4] ، ولاسکوئز[5] ؛ در فلاندر توسط روبنس[6] ؛ در هلند توسط هالس[7] ، ورمیر[8] و رامبراند[9] صورت گرفت.
پانویس
1.کاراتچی (Carracci) : آنیباله کارانچی ، نقاش و بنا آرای ایتالیایی (1609-1560) ؛ کاراتچی نه تنها از میراث هنرمندان بزرگ رنسانس به طرزی استادانه بهره گرفت ، بلکه با نوآوری هایش در تحول بعدی نقاشی اروپا اثر گذاشت.از آثار وی : مریم و مسیح کودک با یوحنای قدیس و کاترین قدیسه ، اغوای آنتونیوس قدیس ، هجرت به مصر.
2.کاراواجیو (Caravaggio) : میکلانجلو مریزی کاراواجیو (کاراودجو) ، نقاش ایتالیایی (1610-1571) ؛ هنرمندی نوآور که با سمت گیری رئالیستی بر بسیاری از هنرمندان باروک اثر گذاشت. او از همان ابتدای فعالیت هنری اش اعلام کرد که بر خلاف هنرمندان رنسانس در جستجوی زیبایی آرمانی نیست و هیچ معلمی جز طبیعت را نمی پذیرد. اما نباید اور ا یک نقاش طبیعت پرداز صِرف به شمار آورد. از آثار وی : گرویدن بولس قدیس به مسیحیت ، شام در امائوس ، پایین آوردن جسد مسیح از صلیب ، مرگ مریم عذرا.
3.ریبالتا (Ribalta) : فرانسیسکو ریبالتا ، نقاش اسپانیایی (1628-1565) ؛ از نقاشان رئالیسم اسپانیایی که شیوه تاریک نگاری را برای تجسم صحنه های مذهبی به کار برد. او در آثار اولیه اش تحت تاثیر منریسم بود اما بعدها تحت تاثیر کاراوجیو قرار گرفت. از آثار وی : رویای فرانسیس قدیس.
4.ریبرا (Ribera) : خُسه دِ ریبرا ، نثاش و چاپگر اسپانیایی (1652-1590) ؛ از مهم ترین نقاشان سبک باروک بود. او در آثار اولیه اش ، رئالیسم سنخ اسپانیایی را با گرایش آرمانی آنیباله کاراتچی و سایه روشن کاری کاراوادجو وفق داد. در میانه دهه 1630 رنگ ها و طرز قلمزنی او ملایم تر شدند. او در آخرین آثارش همانند ولاسکوئز در بازنمایی نور به استادی رسید. از آثار وی : ندامت پطرس قدیس ، شهادت قدیس بارتُلُمئو ، خانواده مقدس و کاترین قدیسه.
5.ولاسکوئز (Velazquez) : دیگو رُدریگس دِ سیلوا ولاسکوئز ، نقاش اسپانیایی (1660-1599) ؛ از هنرمندان دوره باروک و یکی از برجسته ترین شخصیت های تاریخ نقاشی باروک به شمار می آید. او با نگرش واقعی بر اسطوره و با جاودانه نمودن موضوع های عادی ، فاصله آرمانگرایی و واقع گرایی را در هنر خویش از میان برداشت. تجربه های او در بازنمایی جلوه های مختلف نور ، سنت نقاشی رنگ روغنی را غنا بخشید. از آثار وی : ندیمه ها ، پیرزن در حال نیمرو درست کردن ، تصلیب مسیح ، فیلیپ چهارم در شکارگاه ، ریسندگان.
6.روبنس (Rubens) : پیتر پل روبنس ، نقاش ، رسام، چاپگر و رجل سیاسی فلاندری (1640-1577) ؛ او به سبب تلفیق مهم ترین دستاوردهای استادان پیشین و ابداع سبک و اسلوبی شخصی ، از برجسته ترین هنرمندان دوران باروک به شمار می آید. او تحت تاثیر کاواجیو و کاراتچی قرار گرفت و آثاری رئالیسمی خلق کرد. روبنس در واپسین سال های زندگی خویش ، دست به منظره نگاری و نقاشی از صحنه های عادی زندگی روستاییان زد. سبک نقاشی او با خصلت قوی نمایشی ، سرزندگی طرح و رنگ ، و بیش از همه در طرز رنگ آمیزی بدیع او مشخص می شود. از آثار وی : برافراشتن صلیب ، شکار شیر ، تاج گذاری ملکه فرانسه ، صلح و جنگ ، چهرگان هلن فورمان و کودکانش.
7.هالس (Hals) : فرانس هالس ، نقاش هلندی (1666-1581) ؛ از برجسته ترین چهره نگاران باروک به شمار می آید. شیوه واقع گرایانه و بی تکلف و طرز قلمزنی آزاد او در آن زمان استثنایی بود. از آثار وی : میگسار سرخوش ، مردی با عصا ، بیمارستان الیصابات قدیس ، بابه دیوانه ، همایش افسران و درجه داران گارد شهری آدریانوس قدیس در هارلم.
8.ورمیر (Vermeer) : یان ورمیر ، نقاش هلندی (1675-1632) ؛ به سبب واقع گرایی بی پیرایه و مهارت در بازنمایی دقیق نور طبیعی ، از برجسته ترین نقاشان اروپایی به شمار می آید. وی هیچ یک از نقاشی هایش را نتوانست بفروشد و در نهایت فقر از دنیا رفت. از آثار وی :دختر خفته در کنار میز ، مستخدمه در حال ریختن شیر ، زن جوان با تنگ آب ، خواندن یک نامه.
9.رامبراند (Rembrandt) : هارمِنس وان رَین رامبراند ، نقاش ، چاپگر و رسام هلندی (1669-1606) ؛ به سبب ژرف نگری در درون آدمی ، قدرت تخیل ، توانایی فنی و کثرت و تنوع آثارش ، یکی از برجسته ترین هنرمندان اروپایی به شمار می آید. او در چهره نگاری ، نقاشی موضوع های مذهبی ، تاریخی ، اساطیری ، مردم نگاری و منظره نگاری دست داشت و بیش از 600 پرده رنگ روغن ، در حدود 300 باسمه و نزدیک به 2000 طراحی از خود به جای گذارد. او نخستین هنرمندی بود که اهمیت پرداختن به رنگ ، نور و اسلوب رنگ آمیزی را برابر با اهمیت انتخاب موضوع دانست ، از این رو او توانست موضوع کار خود را تا متنوع ترین تجربیات بشری بسط دهد. از آثار وی : چهره زن 83 ساله ، شلاق زنی مسیح پایین آوردن پیکر مسیح از صلیب ، زن خوابیده.