شال
شال
شال بافی از صنایع دستی ارزشمند و فراموش شده ایران است.
در ایام گذشته ، مردان اغلب شال را به کمر ، گردن و یا سر خود می بستند و زنان از آن برای زینت خود استفاده می کردند. همچنین در جمع هدایای شاهان و بزرگان از جایگاهی ویژه و پراهمیت برخوردار بود. امروزه به پارچه های دراز و بزرگی که بر روی دوش می اندازند ، شال می گویند. همچنین نوعی سرپوش زنانه است و برای پوشش گردن نیز از آن استفاده می شود.
تاریخچه
برخی بر این باورند که زادگاه شال ، کشمیر بوده و به همین دلیل ، شال های مرغوب همواره به شال کشمیری تشبیه شده اند. ظرافت و زیبایی شال های کشمیر به دلیل مرغوبیت پشم نوعی بز کوهی که در ارتفاعات سه هزار متری هیمالیا زندگی می کردند بوده است. اما در برخی کتب تاریخی نوشته شده که یکی از شاهزادگان که به عنوان گروگان در دربار تیمورلنگ به سر می برده این هنر را از ایران به کشمیر برده است. در جای دیگر نوشته اند که زین العابدین شهریار در سال نهم هجری بافندگانی را از ایران به کشمیر برده و به این ترتیب بافت ترمه در آنجا رواج پیدا کرد. در کتب تاریخ کشمیر نوشته شده که منسوجات پشمی اصالت بیگانه دارند و برازنده شاهانند و اینک آن ها را در کشمیر می بافند.
شال کشمیر
اگر این بافت ریشه در هند داشت حتما مانند دیگر منسوجات مختص هند ، از سمبل هایی مانند فیل ، ببر ، مجسمه بودا و ... به عنوان موتیف استفاده می شد. در صورتی که از موتیف اصیل ایرانی بته جقه در بافت آن استفاده می شود.
در گذشته ، کرمان ، یزد ، طوس ، خلخال از جمله شهرهایی بودند که این هنر در آنجا رواج داشت.
این هنر در انحصار زرتشتیان قرار داشت و از آن فقط برای دوخت شلوار گبری[1] استفاده می کردند و گاه نوع راه راه آن که محرمات نام دارد را به عنوان شال مورد استفاده قرار می دادند. اما به تدریج سایر مردم نزد و همچنین مردم کرمان با این هنر آشنا شدند. می توان کرمان را خاستگاه شال نامید. سِر پرسی سایکس ( Sir Percy Sykes ) در این باره می نویسد : شال های کرمان دارای اشکال و نقوش مختلف و بهتر از همه آن ها نقش گل و بوته است که از طرف حکام ولات او به عنوان خلعت برای اشخاص فرستاده می شود. مواد خام هیچ نقطه ای نمی تواند با مواد خام کرمان رقابت کند.
دلایل مرغوبیت شال کرمان :
- تجربه طولانی شال بافان در کار
- مرغوبیت کرک بز به علت خشکی هوا[2]
- کارگر ارزان به علت کمبود کار کشاورزی
- اقتصاد کویر که اساس آن استفاده از حداقل مواد اولیه و مصالح و به کار گیری نیروی انسانی بود.
شال کرمان
«شال ترمه» از قدیمی ترین و با اصالت ترین دست بافته های منطقه هوتک کرمان است. بسیار ریز بافت بوده و بیشتر به مصرف شال و لباس های فاخر می رسید. از لحاظ ظاهری شباهت بسیار زیادی به ترمه دارد با این تفاوت که در قسمت پشت آن ، پرش های نخ دیده نمی شود.
در قرن چهارم هجری بم یکی از شهرهایی بود که پارچه های پنبه ای و نخی زیبایی تولید می کرد که فوق العاده بادوام بود. بخش مهمی از لباس سلاطین در این منطقه تهیه می شد. «بارتولد» در مورد پیشینه شالبافی در بم و کرمان می نویسد: «... در آن زمان ( قرن دهم میلادی ) بافتن شال های کرمان که تا به امروز معروف است، در بم تمرکز یافته بود.»
مارکوپولو، جهانگرد ونیزی نیز از دستباف های باشکوه کرمان یاد می کند ؛ از پارچه های ابریشمی و حریر که به دست دختران و زنان کرمانی ، با ظرافت و زیبایی بسیار تهیه می شده و از پرده های زیبایی که انسان را جادو می کند. باستانی پاریزی از این گفتار نتیجه گرفت که مقصود مارکوپولو از این واژه ها، قالی ، شال و پتوی کرمانی می باشد.
شال همانند ابریشم کالایی سبک وزن اما گران قیمت بود و پشتوانه ای سرمایه ای و ذخیره ای به شمار می رفت و به همین سبب کم کم به کالایی سیاسی بدل شد و دولت ها آن را در اختیار خود در آوردند. جرجی زیدان معتقد است که یک رقم از اموالی که از المکتفی خلیفه عباسی به جا مانده بود هجده هزار طاقه شال کرمانی بود. اگر این روایت صحت داشته باشد سابقه شال کرمان به هزار سال پیش می رسد.
شال کرمان ، کالایی ارزشمند در اقتصاد ایران به شمار می آمد و از مهم ترین مال التجاره های کرمان بود که به همه ایران ، ماوراء النهر ، روم ، عربستان و ترکستان صادر می شد.
اما بیشترین رونق شال و شالبافی مربوط به دوران صفوی می باشد. در آن دوران شالبافان از طبقات مهم اجتماعی به شمار می رفتند. در دوران شاه عباس و بعد از او ، شال کمر یکی از قسمت های ضروری لباس بوده و از ایران به شرق اروپا راه یافته بود. در واقع در این دوران این هنر به اوج شکوفایی و کمال خود رسید. امروزه قطعاتی از این شال ها در موزه متروپولیتن آمریکا نگهداری می شود.
از نمونه طرح هایی که برای شال بافی به کار گرفته می شد
حضور شال در وقایع تاریخی
شال به طور مستقیم یا غیر مستقیم ، شاهد و عامل وقایعی تاریخی شده است. یکی از وقایع تاریخی ، در قرن سیزدهم و مربوط به قیام شالبافان کرمان است که منجر به سقوط دولت محمد اسماعیل خان نوری ملقب به وکیل الملک ، حاکم عصر قاجار در کرمان شد. در همین دوران بود که بازار شال رونق خود را از دست داد.
همچنین می توان به ظلمی که به میرزا رضای کرمانی که در زمینه خرید و فروش شال فعالیت می کرد اشاره کرد. ایشان شال ترمه ای را به امانت گرفت و به نایب السلطنه فروخت اما وی بهای آن را به میرزا پرداخت نمی کرد. روزی به دیوانخانه رفت و به نایب السلطنه گفت این خرقه ای که بر دوش دارید را بنده به نسیه آورده ام و هر روز صاحبش ، بهای آن را از من طلب می کند. نایب السلطنه به آقا بالاخان گفت این مرد را ببر و پولش را بده ؛ و حکم کرد تا زمانی که پولش را می شمارند ، به میرزا توسری بزنند. به میرزا هزار و دویست تومان داده شد و گویا این مبلغ را یک قران یک قران به او پرداخت کردند.
شال در فرهنگ عامیانه
در آداب و رسوم ما شال نقشی چشمگیر داشته است. از گذشته بردن شال و انگشتر در مراسم شیرینی خوران و نشان کردن عروس امری رایج بوده و هست. همچنین در شب چهارشنبه سوری مراسم شال اندازی[3]رایج بود.
در نقاشی دیواری کاخ چهلستون اصفهان مربوط به دوره صفویه این رسم به تصویر کشیده شده ؛ دخترکی با شال زرد رنگ نقاشی شده که در میان مردم است و از آن ها هدایایی دریافت می کند.
مواد اولیه
از پشم یا ابریشم لطیف با دست ریسیده شده که با مواد گیاهی و یا معدنی رنگرزی می شد استفاده می کردند. گاهی از نخ های گلابتون نیز به عنوان ماده اولیه استفاده می شده است.
برای رنگرزی از موادی مانند مازوج ، برگ سماق ، پوست انار، پوست گردو ، ریشه روناس ، برگ حنا ، زعفران ، نیل ، اسپرک ، ریشه توت ، زردچوبه ، برگ مو ، برگ چای ، پوست درخت سیب نیز استفاده می کردند.
بافت
این دستباف به وسیله دستگاه چهار وردی به طول 200 متر با عرض 90 سانتی متر بافته می شود. برای بافت به طور معمول پود را از زیر تار و از روی تار مجاور رد می کنند. نخ رنگی حکم پود را دارد و برای ایجاد طرح به کار می رود.
شال مربوط به دوره محمد شاه قاجار ، 1925-1795 میلادی ، حدودا 1840 میلادی مصادف با 1219 شمسی
انواع شال
شال ها بر اساس جنس ، طرح و نوع مرغوبیت انواع گوناگی داشتند که بر حسب تمکن مالی و منزلت شخص تهیه و مورد استفاده قرار می گرفت. شالی که فقرا استفاده می کردند سفید رنگ و از جنس کرباس بود و ثروتمندان شال هایی نفیس ، قیمتی و رنگارنگ خریداری می کردند. در برخی از اسناد نام های گوناگی برای انواع شال ذکر شده است مانند : شال بوته[4] ، شال انگوری ، شال تنگ ، شال طوس ، شال صحرادار ، شال بازوبندی گلی ، شال گلناری شاخه دار ، شال سفید حاشیه دار ، شال زمردی یکه بوته ، شال سفید شاخه دار ، شال سفید بوته ریز ، شال لیمویی مادر بچه ، شال سفید چهارگل ، شال زمردی بته جقه ، شال اسلیمی اعلی و میانه بر ، شال آبی سفید ، سه رنگ و هفت رنگ ، شال زرندی رضایی ، شال دخترباف ، شال شال کوسه گلدار و شال باب دوم.
موارد مصرف
شال در پوشاک سنتی اقوام مناطق مختلف جزیی از پوشش مردانه و زنانه به حساب می آمد و از آن برای بستن کمر و سر و همچنین پاپوش استفاده می کردند.
شال کمر : از متداول ترین کاربردهای شال در پوشاک سنتی مردان شال کمر بود. شال کمر میان زنان ارمنی فریدن در اصفهان نیز جزیی از پوشش مرسوم آن ها بود که در اصطلاح با آن «گودیگ» می گفتند و از آن برای محافظت در برابر سرما استفاده می کردند. این شال پشمی و ریشه دار 4 تا 5 متر طول ، و عرض 25 تا 30 سانتی متر داشت.
سرپوش : در بیشتر مناطق ، مردان برای محافظت از سر و همچنین حفظ ظاهر ، شال را در شکل های مختلف دور سر خود می پیچاندند.
«گوش کلاه» نوعی شال پشمی و در رنگ های مشکی و متمایل به آن بود که در گیلان ، هنگام زمستان ، چوپانان از آن استفاده می کردند.
«شال شریف» نوعی سرپرش است که مردم تالش از آن به عنوان سربند استفاده می کردند. این شال به عرض 25 الی 15 سانتی متر و به طول 2 تا 5 متر بافته می شد.
زنان هم از شال برای سرپوش استفاده می کردند. در بعضی مناطق روی عروس را با شال می پوشاندند و بعد از عروسی از آن به عنوان شال کمر استفاده می کردند. این شال دارای گل های سرخ بزرگ در چهار طرف بر روی زمینه سفید یا مشکی ، قرمز یا سبز بود.
پاپوش : در طبرستان نوعی پاپوش زنانه بود که پاتونه نامیده می شد. شال بلند ابریشمی بود که در روز های سرد ، آن را دور پا پیچیده و با ریسمان می بستند.
کارگاه شال بافی در قدیم
پانویس
1. شلوار گبری : نوعی تن پوش مخصوص مجالس جشن و سرور بویژه عروسی بود.
2. مرغوبیت کرک بز در بارندگی زیاد از بین می رود.
3. در شبِ چهارشنبه سوری ، پس از انجام مراسم و خاموشیِ آتش، جوانان چندین دستمالِ ابریشمی را به یکدیگر گره زده و از آن یک ریسمانِ رنگین و بلند می سازند. سپس بر بالای بامِ خانه های فامیل و یا همسایگان رفته و ریسمانِ ابریشمی را از دودکش به درونِ خانه می فرستند. آنگاه، با چند سرفهٔ بلند و یا آواز خوانی ، اهالی خانه را آگاه می کنند. افرادِ خانه ، آنچه که از قبل آماده کرده بودند را در شال قرار داده و گره می زنند. سپس ، با یک تکانِ آرام، شال انداز را آگاه می کنند که «هدیهٔ سوری» آماده است و شال انداز ، آن را به سوی بالا می کشد. آنچه درونِ دستمال به عنوان هدیه سوری قرار می دهند هم فال است و خوراکی همچون نان ، میوه و تنقلات که بیانگر آرزویی برای طرف مقابل می باشد. نان نشانهٔ برکت ، شیرینی نشانهٔ شیرین کامی و شادمانی ، انار نشانهٔ آوردنِ فرزند است ؛ گردو، نشانهٔ طول عمر، بادام و فندق گویای سرسختی و بردباری ، کشمش نشانهٔ پرآبی و پربارانی است. شال اندازان این هدایا را متبرک دانسته و از خداوند برای صاحبخانه طلب خیر و برکت می کردند.
4. شال بوته : شالی که دارای نقش و بوته بود
تحقیق و گردآوری:
گروه کارشناسی ایران آنتیک
www.iranantiq.com
منابع
- دایره المعارف صنایع دستی و حرف مربوط به آن / سید ابوالقاسم نصر / انتشارات سیمای دانش / چاپ دوم / سال 1388
- سیر تاریخی شال در فرهنگ مردم ایران / محمدعلی گلابزاده / فرهنگ مردم ایران / بهار و تابستان 1389 / شماره های 20 و 21
- یاد ماندگار : جنبش اجتماعی شال بافان در کرمان / غلامرضادر کتانیان / کتاب ماه و تاریخ جغرافیا / اردیبشهت 1393 / شماره 192