سبد خرید شما خالی است
ناپلئون سوم
زیرگروه ناپلئون سوم
ناپلئون سوم
ناپلئون سوم با نام کامل شارل لویی ناپلئون بناپارت در تاریخ 20 آوریل سال 1808 م. در پاریس متولد شد. او سومین پسر برادر ناپلئون اول (لویی بناپارت) و هورتنس بوهارنه بود.
وی از تاریخ 1849 تا 1852 م. به عنوان اولین رئیس جمهور فرانسه و از تاریخ 1852 تا 1870 م. با عنوان «ناپلئون سوم» امپراطور این کشور شد.
بعد از کناره گیری لوئی فیلیپ از سلطنت در جریان انقلاب 1848 فرانسه، جمهوری دوم فرانسه شکل گرفت که در طی انتخابات ریاست جمهوری که در 10 دسامبر 1848 برگزار شد لوئی ناپلئون با 74.2درصد آرا پیروز شد.
بنابر قانون اساسی سال 1848 م. رئیس جمهور برای بار دوم نمیتوانست نامزد انتخابات گردد. لوئی ناپلئون در سومین سال ریاست جمهوری اش با این بهانه که یک دوره برای اجرا کردن برنامه اقتصادی و سیاسی اش کافی نیست خواستار اصلاحیه ای در قانون اساسی شد تا بتواند در دوره بعدی نیز کاندید ریاست جمهوری شود، اما مجلس با این درخواست موافقت نکرد. این امر باعث شد که لویی ناپلئون مجلس را منحل کند. وی در نوامبر سال 1852 م. در طی یک همه پرسی به عنوان امپراطوربر تخت سلطنت نشست. بدین ترتیب دوران دومین جمهوری فرانسه به پایان رسید و دومین امپراطوری فرانسه آغاز شد. او قصد داشت فرانسه را دوباره به قدرتی بزرگ تبدیل کند. او به بازسازی مدرن پاریس علاقه داشت و از مخترعین فرانسوی بسیار حمایت می کرد.صنعت و کشاورزی را توسعه داد و برای کارگران خانه بهداشت ساخت که از کار های مهم او در دوران حکومتش به شمار می رود.
پس از جنگ کریمه (1855 م.) و همچنین جنگ فرانسه و اتریش (1858 م.) ، شکوه و اعتبار سیاسی ناپلئون سوم به اوج خود رسید. اما در داخل کشور مشکلات اقتصادی باعث ایجاد ناآرامی هایی در طبقه متوسط و کارگر شد.
در سال 71-1870 میلادی جنگی میان فرانسه و پروس در گرفت که منجر شکست وسقوط امپراطوری دوم فرانسه شد. نیروهای پروس از نظر تعداد نفرات، تجهیزات و فرماندهی به مراتب سرآمدتر از نیروهای فرانسوی بودند؛ در راه جنگ یاران ناپلئون از او سرپیچی کرده و سپاه را خلع سلاح نمودند. ناپلئون که در منطقه سدان در شمال فرانسه محاصره شده بود بدون قید و شرط، تسلیم و خواستار آتش بس شد. با رسیدن این اخبار به پاریس، مردم دست به شورش زده و با برانداختن امپراتوری دوم فرانسه، جمهوری سوم فرانسه را تشکیل دادند.
او بعد از یک سال اسارت آزاد شد و به انگلستان رفت و سرانجام در 9 ژانویه سال 1873 م. در سن 64 سالگی بعد از یک عمل جراحی کلیه درگذشت و در کنت انگلستان به خاک سپرده شد.
او تا آخرین روزهای زندگی اش به نوشتن مقاله های سیاسی ادامه داد و همچنان رویای به دست آوردن قدرت را در سر داشت.