لودویگ دوم
زیرگروه لودویگ دوم
لودویگ دوم
«لودویگ اتو فردریش ویلهلم / Ludwig Otto Friedrich Wilhelm» یا لودویگ دوم فرزند «ماکسیمیلیان دوم / Maximilian II» و شاهدخت «ماری / Marie» از «پروس / Prussia» متولد 25 آگوست 1845م. پس از مرگ پدر در تاریخ 10 مارس 1864م. در سن 18 سالگی بر تخت سلطنت تکیه زد. 2 سال پس از پادشاهی لودویگ دوم یعنی سال 1866م. باواریا در کنار اتریش با پروس وارد جنگ شده و شکست خورد. پس از این شکست کنترل باواریا به دست پروس افتاد اگرچه باواریا نیز استقلال نسبی خود را حفظ کرد. به انضمام آن لودویگ مجبور به امضای پیمان دفاع مشترک با پروس شد تا بر اساس آن باواریا در جنگ پروس برابر فرانسه در سال 1870م. متحد پروس باشد. در همین سال باواریا به کنفدراسیون آلمان شمالی پیوست و استقلال نسبی خود را از دست داد. در نتیجه در جنگ های پروس ارتش باواریا تحت کنترل و رهبری پروس قرار می گرفت. در دسامبر 1870م. «بیسمارک / Bismarck» صدراعظم پروس نامه ای برای لودویگ ارسال کرد بر این مبنی که پادشاهی «ویلهلم یکم / Wilhelm I» بر امپراتوری آلمان را تائید می کند. اما لودویگ که از دست دادن استقلال باواریا وی را از عضویت در کنفدراسیون پشیمان کرده بود از حضور در کاخ ورسای به منظور معرفی امپراتوری آلمان و ویلهلم یکم به عنوان اولین امپراتور، خودداری کرد.
پس از سال 1871م. لودویگ تا حد زیادی از سیاست کناره گیری و خود را وقف ساخت قلعه های متعدد کرد. ساخت و سازهای لودویگ باعث اشتغال صدها کارگر و صنعتگر محلی در شهرهای مختلف و مناطق نسبتا فقیر باواریا شد. بر خلاف نظر وزرای پادشاه مبنی بر صرفه جویی اقتصادی، لودویگ در کنار تامین هزینه ها از ثروت شخصی خود برای پیشبرد برنامه هایش وام های متعدد دریافت کرد. در نتیجه مخالفت وزرای با این رفتار وی تصمیم گرفت کل کابینه را برکنار کرده و چهره های جدید جایگزین کند و برای شروع از هیئت دولت آغاز کرد. اما وزرای لودویگ سعی در دیوانه نشان دادن شاه داشتند تا با استناد به هزینه های هنگفت مالی وی را برکنار کرده و عمویش «لوتپولد / Luitpold» را جانشینش کنند. لیست بلند بالایی از رفتار های لودویگ مثل پوشیدن لباس گرم در تابستان، بی احترامی و توهین به زیر دستان، آب خوردن از درب ظرف در هوای سرد، خجالتی بودن، پرهیز ار تجارت دولتی، سفرهای گران قیمت، اعزام خدمتکاران به مرخصی های طولانی، سفرهای پر هزینه برای تحقیق در مورد جزئیات معماری کشورهای مختلف و مواردی دیگر به امضای هیئتی متشکل از 4 روانپزشک رسید. این گزارش اذعان داشت که پادشاه از نوعی پارانویا رنج می برد و این بیماری کوتاه مدت نبوده و تا انتهای عمر با او باقیست. در نتیجه لودویگ صلاحیت اداره پادشاهی را ندارد. اما نکته جالب اینجا بود که به غیر از دکتر «برنهارد فون گودن / Bernhard von Gudden» سه نفر دیگر فقط یک بار در 12 سال گذشته با لودویگ ملاقات داشته و هیچ یک پادشاه را معاینه هم نکرده بودند. اما برادر کوچک لودویگ یعنی «اتو / Otto» که جانشینش بود هم دیوانه قلمداد می شد و زمینه مناسبی برای ادعای جنون وراٍثتی فراهم شد.
در 10 ژوئن 1886م. یک هیئت دولتی از جمله دکتر گودین سند خلع ید لودویگ را آماده کردند تا به وی تحویل دهند. پس از کشمکش های بسیار و محافظت نیروهای لودویگ از وی در نهایت در نیمه شب 12 ژوئن لودویگ که قصد فرار داشت دستگیر و به قلعه ای در جنوب مونیخ فرستاده شد. این توطئه همیشه شک و تردیدهای بسیاری را در مورد بیماری لودویگ در پی داشت که با مرگ مشکوک او شدت گرفت.
بعد از ظهر روز 13 ژوئن 1886م. دکتر گودن لودویگ را در پیاده روی در محوطه قلعه همراهی کرد و پس از بازگشت نسبت به درمان لودویگ اظهار خوشبینی کرد. در ساعت 6 لودویگ مجددا از دکتر درخواست کرد تا او را در پیاده روی دوم در امتداد دریاچه «استارنبرگ / Starnberg» همراهی کند. مشخص نیست که نبود محافظین و خدمه پیشنهاد چه کسی بود. دکتر گودین و لودویگ دوم آخرین بار در ساعت 6:30 دیده شدند و هرگز باز نگشتند. پس از دو ساعت جستجو در باران شدید جسد هر دو در دریاچه با فاصله کم از ساحل یافت شد. سر و شانه هر دو از آب بیرون بود و ساعت لودویگ دوم در 6:54 دقیقه متوقف شده بود. ژاندارم هایی که در پارک قدم میزدند هم هیچ چیز غیر عادی نه شنیده و نه دیده بودند. مرگ لودویگ به صور رسمی خودکشی اعلام شد ولی گزارش کالبد شکافی نشان می داد که هیچ آبی در ریه وی مشاهده نشده. همچنین لودویگ در بحرانی ترین شرایط روحی از خود گرایش به خودکشی نشان نداده و در جوانی نیز شناگر قابلی هم بود. اما بر بدن و سر دکتر گودن نشانی از ضربات و همچنین علایم خفگی به چشم می خورد. مدارک ناکافی موجود مرگ این دو نفر را در حاله ای از ابهام قرار داد و تمام زوایا به طور کامل مشخص نشد.
برخی نوشته های به جا مانده پس از مرگ ماهیگیر شخصی لودویگ دوم «یاكوب لیدل / Jakob Lidl» از وی حاکی از آن بود که لودویگ با همراهی یاکوب که در قایقی در دریاچه منتظرش بود قصد فرار داشت تا به وفادارانش ملحق شود که با اصابت دو گلوله از قایق به بیرون افتاد. اما پزشکی قانونی هیچ زخمی ناشی از برخورد گلوله بر جسد وی نیافت. بعدا فرزند دکتر پزشکی قانونی اعلام کرد که پدرش در بستر مرگ به جعل گزارش کالبد شکافی زیر فشار دولت باواریا اعتراف کرده است. همینطور کنتس «ژورفین / Josephine» که مسئول رسیدگی به اموال خاندان سلطنتی بود در یک میهمانی از یک کت با دو سوراخ گلوله رونمایی کرد و ادعا کرد که این کت لباس لودویگ دوم بوده است. ژورفین در سال 1873م. در آتش سوزی منزلش کشته شد و کت مذکور دیگر مشاهده نشد.
لودویگ دوم