امپراتوری آلمان
امپراتوری آلمان
امپراتوری آلمان یا رایش دوم (آلمانی: Zweites Reich) متشکل از 27 ایالت بود که بیشتر آنها توسط خانواده های سلطنتی اداره می شدند. این امپراتوری به صورت رسمی در سال 1871م. زمانی که ایالت های جنوبی آلمان و کنفدراسیون آلمان شمالی متشکل از «پروس / Prussia» بزرگترین آنها و ایالت های دیگر درگیر جنگ با فرانسه بودند، شکل گرفت. «ویلهلم یکم / Wilhelm I» و «اتو فون بیسمارک / Otto Von Bismarck» پادشاه و صدر اعظم پروس، پادشاه و صدراعظم امپراتوری آلمان نیز شدند.
در اول ژانویه 1871م. قانون اساسی مشروطه ای بنا نهاده شد که در آن نام دولت آلمان به امپراتوری آلمان تغییر کرد. این امپراتوری به مرکزیت برلین متشکل از چهار پادشاهی، شش دوک نشین بزرگ، پنج دوک نشین، هفت شاهزاده نشین و سه شهر آزاد از اتحادیه «هانزا / Hanse» و یک قلمروی شاهی تشکیل شده بود. اتحادیه هانزا همبستگی اقتصادی میان شهرهای بازرگانی ساحلی شمال اروپا از دریای بالتیک تا دریای شمال در سدههای 13 تا 17 میلادی بود. پادشاهیهای آلمان که تا قبل از ایجاد امپراتوری یعنی بعد از سال 1850م. به شدت رو به صنعتی شدن گذاشتند و با پیشرفت چشمگیر در صنایع فولاد، زغال سنگ و ترابری ریلی کنفدراسیون آلمان را به یکی از قدرت های سیاسی و اقتصادی مهم اروپا تبدیل کردند با ادامه همین روند تحت نام امپراتوری آلمان و با اعمال سیاستهای بیسمارک توانستند در عرض کمتر از یک دهه نیروی دریایی خود را به دومین نیروی دریایی قدرتمند پس از بریتانیا تبدیل کرده و پس از ایالات متحده آمریکا و بریتانیا به سومین کشور صنعتی دنیا بدل شده و بزرگترین ارتش جهان را پایه ریزی کند.
در این دوران بیسمارک رفته رفته از لیبرالیسم به محافظه کاری روی نهاد و این کشور به یک قدرت استعماری نیز تبدیل شد. بخش های باقی مانده بسیاری را در آفریقا که تحت سلطه هیچ کشوری نبودند به خاک خود اضافه کرد. این امپراتوری که در سال 1881م. طرح استعمار آفریقا را آغاز کرد تا سال 1901م. توانست مناطقی را از جمله توگو، کامرون، تانزانیا، بوروندی، روآندا و بخش شمالی جزیره گینه نو را به تصرف خود در آورد. بعدها این جزیره بین آلمان، بریتانیا و هلند تقسیم شد. در سال 1888م. با درگذشت ویلهلم یکم و جانشینش «فردریش سوم / Friedrich III» در اثر بیماری تاج پادشاهی به فرزندش «ویلهلم دوم / Wilhelm II» رسید. ویلهلم دوم بر خلاف پدربزرگش مخالف افزایش قدرت صدراعظم بود. قدرت بیشتر بیسمارک نسبت به امپراتور موجبات مخالفت های ویلهلم دوم با وی را فراهم آورد و او بیسمارک را از مقام خود عزل کرد.
در اوایل قرن بیستم رقابت های استعماری قدرت های استعمارگر را با کمبود سرزمین مواجه کرد. آلمان به عنوان استعمارگر نوظهور که خود را از فرانسه، بریتانیا و روسیه عقب می دید توانسته بود به سرزمین های زیادی در آفریقا دست یابد و مثل بقیه استعمارگران در حال تجهیز نظامی خود بود. کشورهای اروپایی در آن سالها آماده جنگی تمام عیار می شدند که مورخین آن را سالهای صلح مسلح نامیدند. رقابت های استعماری و نظامی باعث ایجاد دو اتحاد در اروپا شد. اتحاد آلمان، اتریش و عثمانی به نام اتحاد مثلت و در برابر آن اتحاد روسیه، فرانسه و بریتانیا به نام اتفاق مثلث.
در نهایت در سال 1914 با قتل ولیعهد اتریش در صربستان توسط یک جوان صرب کشور اتریش بهانه لازم برای حمله به صربستان را بدست آورد. روسیه در واکنش به حمله اتریش به صربستان به این کشور اعلان جنگ کرد. در نتیجه آلمان در حمایت از اتریش به روسیه اعلام جنگ کرد. عثمانی که در اتحاد مثلث بود به دفاع از متحدانش وارد جنگ شد. همینطور بریتانیا و فرانسه در حمایت از روسیه وارد جنگ شدند. ایالات متحده آمریکا نیز در ابتدا از راه دیپلماسی سعی در برقراری صلح داشت اما آتش جنگ را شعله ور تر از آن می دید که بدون دخالت نظامی بتوان آن را خاموش کرد. به همین دلیل ایالات متحده به نفع اتفاق مثلث وارد شد. ژاپن هم به عنوان قدرتی نوظهور و متحد آمریکا به این کشور پیوست.
پس از انقلاب بلشوویکی در روسیه که عامل خروج این کشور در سال 1917م. از جنگ جهانی شد در نهایت اتفاق مثلث با شکست دادن اتریش و آلمان جنگ را در سال 1918م. به پایان رساند. این امر پس از اشغال برلین و فروپاشی اتریش به وقوع پیوست و هزینه های سنگین مالی، غرامتهایی که آلمان محکوم به پرداخت شد و قطع خدمات اجتماعی که بیسمارک پایه گذار آن بود مردم آلمان را به مرز انقلاب رسانید. موج انقلاب مردم آلمان در عرض چند روز باعث فرار ویلهلم دوم به هلند شد و این انقلاب در نوامبر 1918 در آلمان به ثمر نشست و یک حکومت جمهوری معروف به «جمهوری وایمار / Weimar Republic» تشکیل شد.
امپراتوری آلمان
پرچم امپراتوری آلمان