سکه 250 ریال 1387 - کتابخانه فیضیه - MS61 - جمهوری اسلامی

من از این سکه دو تا باکس و چندتا رول دارم زمستان 88بودیه روز صبح زود هوا تازه روشن شده بود یه مسافر تا از درب خانه خارج شد من واسش بوق زدم مسیر و گفت و سوار شد ماشین خالی بود هر مون به اینکه هنوز درب خونه خارج نشده ماشین واسش بوق زده خنده مون گرفت خیلی روزها مسافرم. میشد و من مسیر ش تا بانک و میبردمش ولی هیچ مبلغی بجززکرایه خطی ها ازش قبول نمیکردم چندبار که دید من پول خرد ندارم خودش گفت بیا شعبه بگیر دیگه این شد که میرفتم ازش، میگرفتم این 25 تومنی ها رو یه باکس کامل بمن داد با کلی رول ولی من روم نمیشد اینارو بدم به مسافر. چندتا شو باید بقیه پول میدادم زشت بود این کار اون بمن گفت باکس و باز کردی گفتم نه من اون رول ها هم رو هنوز دارم گفت خوبه باز نکن نگهدار یه. روزی به قیمت خوبی میفروشی وجریان این کتابخانه رو هم بمن گفت و چندتا باکس هم در چند نوبت بمن داد دیگه کم کم با رییس باتک و کارمندهای دیگه جور شدم شعبه بزرگی بود و از مسافر کشی راحت شدم کارمندای اون شعبه از کارای شخصی تا رفت و اومدشون و سرویس بچه هاشون و خرید های روزانه شون و میدادن بمن طوریکه سه نفرشون که بچه های دیستانی داشتن کلید متزل شون و بمن داده بودن که من ظهر بچه شون و میرسوندم غذاشو گرم میکردم و میرفتم دنبال کارم دیگه جوری شد که حتی خیلی از کاراشون و تا اخرشب باید انجام میدادم از خریدهاشون تا خشکشویی لباس بردن و به نقاشهای خونه شون سر بزنم و ماشین شون تعمیرگااه حتی همسر یکیشون تصادف کرد منو فرستاد برم کمکش سرصحنه تصادف و صافکاری و رنگ ماشین و تا تمرین برای گواهینانه همسر و فرزنداتشون کلیه این امورشون با من بود همون موقع بود تا فهمیدن من کلکسیون سکه دارم کلی سکه های جمهوری که توی صندوق شون بود و میدادن بمن و معادل پولش و میگرفتن اما جالب اینکه یه روز معاون شعبه گفت یه سری اسکناس هست میخوای یه چندتا شو ببر دلشته باشی چندتا بسته هزاری و پونصدی تظاهراتی بانکی به ترتییب شماره داد بمن و معادلش و گرفت ازم اما بعد که رییس بانک فهمید باهاش حرف زد و معاونش گفت من اصلا حواسم نبود و اینا رو اندازه پول در گردش باتو حساب کردم بیا باید بهت برگردونم گفتم نمیخواد بجاش بازم از همین ها بدین دو تا پاکت دیگه تظاهراتی بانکی پر کرد و گفتم برم تمومه گفت نه بیا اینجا یه مشت سکه از یک ریالی 76 تا پنج تومنیرمسی با یه کیسه بانکی 25، تومنی 80 داد بمن بعدم گفت برو یه کیسه بیار منم رفتن ساک باشگاه رو خالی کردم و اوردم اونم یه مشت رول و کیسه های سکه های اوایل انقلاب و داد بمن سه تا بسته هزاری سبز بارگاهی اونم به شماره ردیف بود داد بمن رییس بانک اومد گفت چیکار میکنی دو میلیون از این بنده خدا گرفتی گفتم بهش پس بده اوردی این ات و اشغالهارو میذی به این بنده خدا این زحتمکش این پولها چیه میدی به این گفت خودش گفت پرسید راست میگه گفتم بله گفت باشه ولی هواشو داشته باش ایند شدکه کلی از این پولها من الان دارم که به هیچ دردی نمیخوره و اگه اون دومیلیون و با تمام پولهایی که پول های غیر رایج گرفتم و میدادم طلا و دلار میگرفتم کلی پول داشتم ولی الان کمد اتاقم پر از بسته های بانکی و نو پونصدی قرمز و هراری ابی و سیز ورول و باکس و کیسه های پنج تومتی مسی سال 67 و68 کیسه های 25، تومنی دورنگبانکی 80 و 81 و82 کلی یک ریالی های و پنج ریالی و ده ریالی های زرد که به هیچ دردی نمیخوره هفته پیش 5 کیلو یک ریالی و ه و ده ریالی زرد از سالهذی 71 تا 78 اینا توش بود همه رو ریختم تو یه کیسه و دادم به این وانتی دوره گردا کیلویی 550 تومن خربد اما خوشبختانه یکی از دوستان هم یک بسته هزاری و یک بسته پونصدی تظاهراتی و با همون مبلغ روی اسکناس خربد هرچی گفتم نمیخواد پول بدی منکه یه کمد از اینا دارم گفت نه 150 هزار تومن داد گفتم اخه درست نیست پول بذی اینا که دیگه خرج نمیشه گفت میدونم باشه اگه میخوای یه چندتا 25 تومنی بهم بذه گفتم سه تا ریخ اینجاست از هر کدوم میخ ای بردار یه مشت از هشتاد برداشت خواستن از تارخ دیگه هم بهش بدم گفت از اونا دارم هشتاد نداشتن منم یه دوتا مشت دبگه از هشتادها ریختم تو یه جعبه با یکی دومشت از این پنج تومنی مسی ها گفت تاریخ 68!و ندارم یه پنجاه تا جدا کرد برد خلاصه بعد ازراین همه سال ما 159 هزار تومن از این پول و زنذه کرذیم واقعیتم همینه پولی که دولت دیگه قبول نمیکنه بدرد نمیخوره طرف کلکسیون داره یه جفت میخره میذاره تو البوم نمیاد یه بسته کامل بخره ما یه کمد بزرگ شو داریم به هیج دردی هم نمیخوره

آیا از این سکه در سال ۱۳۷۸ هم ضرب شده یا خیر


به «کاتالوگ راهنمای» سایت ایران آنتیک مراجعه بفرمایید.